۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

فرهنگ عمومی


تو فرهنگ ما ایرانی ها اگر بخواهیم تشخیص بدیم که خانمی کدبانو هست یا نیست، پس از ورود به منزل ملاک تشخیص را تمیز بودن آشپزخانه و دستشویی اون خانه قرار می دهیم و اگر تمیز باشد می گیم: چه خانم خونه داری، چقدر زندگیش مرتب و تمیزه. به اعتقاد بنده این موضوع قابل تسری در سطح جامعه و یک کشور هم می باشد چرا که تمیز بودن یک شهر و یا یک کشور نشان دهنده فرهنگ آن مردم است. در  یک شهر در واقع شهرداری نقش همان مدیر خانواده را بازی می کنه. با کمال تأسف عدم وجود توالت های عمومی به حد کافی در سطح شهرها و حتی راه های کشور و تعداد بسیار اندک آنها در مقایسه با جمعیت موجود که به قول ریاضیدانها از وجود آنها می توان صرف نظرکرد مشکلات فراوانی را برای شهروندان ایجاد کرده که تا به امروز هم کسی به طور جدی به این موضوع مهم توجه نکرده. مگر نه اینکه ما مسلمانیم و پاکیزکی از موضوعات مهم در دین ما و نشان دهده ایمان ماست. پس چرا حتی در مکان هایی که نشان دهنده فرهنگ ماست( مانند  فرود گاه ها،بیمارستان ها، مدارس، مساجد، پارک ها، رستوران ها و ...) کوچکترین توجه ای به وضعیت بهداشتی این مکان های عمومی نمی شه. به خدا آدم خجالت می کشه وقتی می بینی کثیف ترین توالت ها را در فرودگاه ها، مساجد، رستوران های تو راهی و مدارسمون داریم.

هدف از مقدمه بالا پیشنهاد یک ایده کسب و کاره که اگر شهرداری ها از اون حمایت کنند فکر می کنم ایده بدی نباشه. ساخت  و نوسازی توالت های عمومی در سطح شهرها و جاده های کشور و راه اندازی شرکت هایی به منظور پشتیبانی و در واقع نظافت این اماکن می تونه یک کسب و کار خوب ودر عین حال مفید برای جامعه و کشورمون باشه.
امیدوارم هر که توانایی راه اندازی این کسب و کار درسطح شهر خودش و همچنین شرکتی به منظور پشتیبانی و نظافت این اماکن را داره از همین امروز شروع کنه.

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

علی رضا منوچهری، کارآفرین آمریکائی ایرانی تبار و مدیر اجرائی شرکت مترو استار سیستمز




مطلبی که در ادامه می خوانید داستانی از یک کارآفرین ایران تبار بنام علیرضا منوچهری، که توانمندی ما ایرانی ها را در زمینه های مختلف و در هر کجای این کره خاکی باشیم نشان می دهد. البته درضمن این داستان به موضوع بسیار پراهمیت مهاجرین کارآفرین نیز اشاره شده و به مقایسه آنها با کارآفرینان بومی پرداخته شده است.
 علیرضا پس از اتمام دوره دبیرستان در ایران، کشور زادگاهش در اواسط دهه 1990، به مغازۀ پارچه فروشی پدرش پیوست و برای مدت دو سال در یکی از بازارهای سنتی تهران پارچه فروخت. سپس همراه با خانواده اش به ایالات متحده مهاجرت و در دانشگاه ثبت نام کرد. او امروز مدیریت یک شرکت نرم افزار کامپیوتری را که با سرعت در حال رشد است به عهده دارد.
شرکت او، مترو اِستار سیستمز، در ساختن نرم افزارهای شبکه های اجتماعی تخصص دارد، و به مشتریان خود برای ایجاد وب سایت های تعاملی ، بلاگ ها و  وب سایت های مشارکت دردانش، که به "ویکی"، شهرت دارند کمک می کند.

بزرگترین مشتری او دولت ایالات متحده است.

تجربه های منوچهری چندان غیر عادی نیستند. یک بررسی که تازه بانجام رسیده نشان داده است که احتمال آغاز نهادن یک فعالیت اقتصادی به وسیلۀ مهاجران در مقایسه آمریکایی هایی که در خود کشور بدنیا آمده اند، بمیزان 30 درصد بیشتر است. به گفته رابرت دبلیو فرلی، یک اقتصاددان دانشگاه کالیفرنیا در سانتا کروز و نویسنده این بررسی، "این امر عقلانی است. هر کسی بمنظور مهاجرت به یک کشور دیگر کوشش می کند و و قت می گذارد، به وضوح روحیه کارآفرینی دارد."
فرلی گفت، این پدیده در سراسر جهان واقعیت دارد. مطالعاتی در انگلستان، کانادا و استرالیا نیز نشان داده اند که مهاجران بیشتر از افراد بومی متولد آن کشورها، کارآفرین هستند.
بررسی فرلی از ایالات متحده با استفاده از داده های سال 2000 اداره آمار و دو نظر سنجی دیگر نشان داده است، در حالیکه مهاجران 12.5 درصد جمعیت را تشکیل می دهند، مسئول16.7 درصد از فعالیت های جدید اقتصادی هستند. (احتمال شکست فعالیت های اقتصادی متعلق به مهاجران نیز بیشتر است، پس به این ترتیب، در پایان میزان فعالیتهای اقتصادی متعلق به مهاجران در عمل با همان نسبتی که در مجموع جمعیت وجود دارد یکسان است.)
بطوریکه در آمار سال 2000 تخمین زده شده است، فعالیت های متعلق به مهاجران بطور متوسط کمی کوچکتر از دیگر فعالیت ها هستند. آنها 67 میلیارد دلار درآمد- یعنی 11.6 درصد از 577 میلیارد دلار مجموع درآمد حاصل از فعالیت های اقتصادی ایالات متحده را تولید کردند.
مردمی که در خارج متولد شده اند در سراسر ایالات متحده زندگی می کنند. ولی بطور متمرکزتری در چندین نقاط کشور مسکن گزیده اند، و در نتیجه اثر اقتصادی عمیق تری در آن ایالات "دروازه ای" دارند. صاحبان کسب و سرمایه که خارج از آمریکا بدنیا آمده اند نزدیک به یک چهارم درآمد فعالیت های اقتصادی کالیفرنیا، و نزدیک به یک پنجم درآمد ایالات نیویورک، فلوریدا و نیوجرسی را تولید می کنند.
بالاترین تعداد صاحبان کسب سرمایه که خارج از کشور بدنیا آمده اند، متولد مکزیک هستند- امری که چندان عجیب نیست زیرا تعداد مهاجران مکزیکی بیشتر از مهاجران کشورهای دیگر است. ولی در حقیقت، مکزیکی ها و دیگر مهاجران از کشورهای آمریکای لاتین بطور متوسط تعداد کمتری فعالیت اقتصادی ایجاد می کنند و میزان موفقیت پایین تری نسبت به متولدان آمریکا دارند.
از طرف دیگر، مهاجران آسیایی در مقایسه با صاحبان کسب سرمایه که در آمریکا متولد شده اند کارآفرینی بیشتری دارند و گرایش آنها به موفقیت نیز بیشتر است. بنا به اظهار فرلی عوامل اصلی این روند را می توان چنین تشریح کرد که مهاجران هیسپانیک بطور میانگین سطح تحصیلی پایین تری نسبت به متولدان آمریکایی دارند؛ و آسیایی ها از سطح تحصیلی بالاتری برخوردار هستند. آسیایی ها غالب اوقات از بستگان خود که با داشتن تجربه تجاری به عنوان مشاور برای تازه کاران عمل می کنند، نیز بهره می برند. مهاجران آسیایی خیلی اوقات از سرمایه اولیه که توسط اعضای خانواده ارائه می شود نیز برخوردار می شوند.

منوچهری، کارآفرین ایرانی در زمینه فناوری اطلاعات، شرکت خود را با دو تن از دوستان هم دوره اش در 1999 ، طی سال آخر دانشجویی در دانشگاه جورج میسون ویرجینیا، بنیاد نهاد. او گفت که از راهنمایی تجاری پدرش و 200,000 دلار سرمایه اولیه که خانواده در اختیار او قرار داد بهره برد.
در آغاز، شرکت مترو اِستار سیستمز برنامه هایی که نوشتن نرم افزارهای دیگر را بطور خودکار انجام می داد، تولید می کرد. سپس آنها با رکود اقتصادی سال 2000 که فعالیت های اقتصادی متکی به اینترنت را در بر گرفت ، و به عنوان ترکیدن حباب شرکت های دات کام معروف است، مواجه شدند. این شرکت چندین سال سخت و دشوار را سپری کرد؛ و در سال 2002 به نخستین موفقیت بزرگ خود، قراردادی برای ارائه خدمات مشاوره ای نرم افزاری به دولت ایالات متحده، دست یافت.
شرکت مترو اِستار سیستمز، برای تفنگداران نیروی دریایی و گارد ملی ایالات متحده نرم افزارهای شبکه های اجتماعی تولید می کند که به تفنگداران و سربازانی که از میدان جنگ برگشته اند اجازه می دهد تا ازطریق اینترنت در تجارب یکدیگر سهیم شوند و این- کوششی برای کمک به آنها بمنظور احتراز از اختلال بعد از تکانهای [ناشی از میدان جنگ] است. یک شاخه فرعی این شرکت در حال توسعه یک بازی برای وزارت امور خارجه آمریکا است که می توان آن را بر روی تلفن های همراه ضبط کرد. انتشار این بازی برای ماه فوریه برنامه ریزی شده است، و منظور آن آموختن چگونگی زندگی در ایالات متحده به خارجی ها است.
منوچهری می گوید: "نقطۀ قوت ما ایجاد آن نوع فناوری است که پلی میان فرهنگ ها باشد."

این شرکت با 10 کارمند و 600,000 دلار درآمد در سال 2002 ، تا حد شرکتی با 62 کارمند و 7.4 میلیون دلار درآمد در سال 2008 رشد کرده است.

گزارش فرلی نشان داده است که فعالیتهای متعلق به مهاجران تا حدی هم در مهارت های سطح پایین و هم در مهارت های سطح بالای اقتصاد تمرکز دارند. این امر از یک طرف شامل رستوران ها و از طرف دیگر شامل بخش های مهندسی و فن آوری می شود. در سیلیکون ولی کالیفرنیا، مرکز اقتصاد متکی بر فن اوری سطح بالا در آمریکا، یک چهارم فعالیتها در زمینه فن اوری توسط مهاجران چینی و هندی مديریت می شوند.
فرلی گفت، ولی موسسات متعلق به مهاجران با وجود تمرکز بر بعضی رشته ها، "در تمام صنایع در ایالات متحده حضور دارند."

اطلاعات درباره بازی مترو اِستار سیستمز در وب سایت این شرکت در دسترس است.

http://www.xlifegames.com/Prerelease/Countdown.aspx


۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

راه اندازی یک فناوری پیشرفته



راه اندازی یک فناوری پیشرفته

تلاش جوانان کارآفرین در جوّ مناسب اقتصاد تجاری

سلام دوستان گزارش زیر از یک جوان کارآفرین آمریکایی بنام بن کاسنوچا که به قلم خودش نوشته شده است واقعا دارای نکات بسیار کلیدی و ناب که اشتیاق آدم را به موضوعات کارآفرینی چندین برابر می کنه، توصیه می کنم حتما این مطلب را بخوانید.

بن کاسنوچا مؤلف کتاب زندگی کاری من: آن چه یک مدیر اجرایی (خیلی) جوان در سفر خود به سیلیکون ولی آموخته است . نشریۀ بیزنیک ویک از کاسنوچا در زمرۀ جوان ترین کارآفرینان برتر یاد می کند، و تارنمای پولیتیکس آن لاین او را از با نفوذترین افراد جهان در دنیای اینترنت و سیاست خواند. کانسوچا وبلاگی به آدرسben.cansocha.co دارد.

در مدرسه راهنمایی یک معلم فناوری داشتیم که مرا مجبور کرده بود متن یکی از تبلیغات تلویزیونی اپل به نام "متفاوت فکر کنید" را از حفظ یاد بگیرم. خط آخر آن می گفت: "افرادی که آن قدر دیوانه هستند که فکر می کنند می توانند دنیا را تغییر دهند، همان کسانی هستند که این کار را می کنند." من این پیام و رسانندۀ آن (معلمم) را خیلی الهام بخش یافتم. باعث شد بخواهم شرکتی باز کنم و از طریق آن دنیا را تغییر بدهم. اما چه جور شرکتی؟ به یک فکر بکر نیاز داشتم. در همان زمانی که این تبلیغ را از حفظ می کردم، به یک بازی فوتبال حرفه ای در سانفرانسیسکو هم رفتم. صندلی های استادیوم خیلی کثیف بودند. وقتی می خواستم اعتراض خودم را به این موضوع بنویسم وبفرستم، متوجه شدم که شهرداری از هیچ شیوۀ منظمی برای انتقال اعتراض ها برخوردار نیست. در خشمی که بودم، به خودم گفتم "باید راه بهتری وجود داشته باشد!".
این تجربۀ شخصی مرا به سوی باز کردن یک شرکت فناوری پیشرفته سوق داد که حلال مشکلی شد که من با آن روبرو بودم. من در سال 2001 شرکت کامکت را تأسیس کردم، و هدف من ارتقای سطح خدمات مشتریان در دولت محلی بود. من نرم افزاری درست کردم که شهرداری ها با استفاده از آن می توانند اعتراضات شهروندان را دریافت، به آن رسیدگی، و آن را برطرف کنند. برای مثال، دولت محلی می تواند بطور مؤثر شکایات شهروندان درمورد یک دست انداز، یا خرابی یکی از چراغ های خیابان، یک درخت شکسته ومسائلی از این دست را پیگیری کند. این موضوع نه تنها موجب رضایت بیشتر شهروندان می شود، بلکه اتوماتیک شدن پیگیری کار ها، موجب صرفه جویی پول دولت هم می شود. من سال ها وقت صرف توسعۀ این کار کرده ام.

نوعی و غیر نوعی مسیری که من برای کارآفرینی طی کردم از بسیاری لحاظ عادی بود. اول این که، این فکر ناشی از یک تجربۀ شخصی بود. معمولا ً فکر های خوب بیشتر نتیجۀ یک تجربۀ دست اول هستند، تا جلسات مشکل گشایی گروهی در چهار دیواری یک دفترکار.

دوم این که، من به موفقیت و شکست، هر دو، تن داده ام. راه اندازی شرکت را "راه آهن پیچ وخم دار" می گویند و علت آن هم روشن است: بی ثباتی و ناپایداری زیادی در میان است، و هر روز، فراز ونشیب تازه و خوش شانسی و بد شانسی های خود را دارد. یکی از به یاد ماندنی ترین موارد شکست من،استخدام کارمندان نامناسب بود. از لحاظ دیگر اما، تجربۀ من چندان عادی هم نبوده است. من جوان هستم. من شرکتم را در سن چهادره سالگی راه اندازی کردم. و حالا 20 سال دارم. باید بر چالش های مربوط به سنم پیروز می شد. من باید مردم را متقاعد می کردم مرا جدی بگیرند، و منفی بافان را ندیده می گرفتم. احتیاج داشتم با جنبه های عملی کار و کسب آشنا شوم  تعریف یک مشکل، طرح راه حل آن، ساخت نمونۀ اولیه و فروش آن  این کار ها را باید بیشتر به تنهایی انجام می دادم. معدودی ارتباط حرفه ای داشتم و باید شبکه ای از مشاوران وحامیان فراهم می کردم. وچالش دیگرم ایجاد توازن میان کار و زندگی بود: هم باید به درسم ادامه می دادم و هم به پیشرفت شرکتم می رسیدم. جوان بودنم به نفع من هم بوده است. گاهی کمتر دانستن کمک بیشتری می کند، چون میتوانیدهمۀ"احمقانه"رامطرح کنید.
خوشبختانه وقتی در بچگی راجع به شرکتم فکر می کردم، در ایالات متحده بزرگ می شدم، مملکتی که خیلی امکانات در اختیار کارآفرینان قرار می دهد، چه از نظر سیاست های رسمی دولت، و چه از نظروجود یک فرهنگ فراگیرکارآفرینی. دولت آمریکا راه اندازی شرکت در آمریکا را آسان میکند. کاغدهای کمی برای پر کردن لازم است. یک اعتقاد اساسی در ایالات متحده این است که شرکت های خصوصی کارآفرینی، در اقداماتی که باید برای رشد شرکت خود در پیش بگیرند، می بایست از حد اکثر آزادی برخوردار باشند. مقررات دست و پا گیر دولتی و کاغذ بازی های طولانی، مانع از خلاقیت کارآفرینان می شود، و باید از آن اجتناب کرد. با این روحیه است که دولت برای واحد های تجاری کوچک منافع مالیاتی درنظر می گیرد و برای برنامه های آموزشی تأمین بودجه می کند. طرز تلقی فرهنگی در آمریکا از این هم برای موفقیت در کارآفرینی بیشتر اهمیت دارد. در ایالات متحده اگر کسی شجاعت راه اندازی شرکتی را داشته باشد، او را تشویق و از او قدردانی می کنند. به شما به عنوان مخترع، پیشگام و یاغی موفق نگاه می کنند. و در صورت عدم موفقیت و در صورتی که مالکیت شرکت با خود فرد باشد، امکان این هم وجود دارد  غالب آمریکایی ها بی اعتنا از کنار آن می گذرند و آن را به عنوان تجربه تلقی می کنند. عدم موفقیت خجالت آور نیست. خانواده ها، مدارس، و رسانه ها هم به همین صورت عدم موفقیت را قبول می کنند.رویکرد"صحیح"کشور هایی که مشوق کارآفرینی هستند، از لحاظ اقتصادی کشور های موفق تری محسوب می شوند. ویلیام بامول، اقتصاددان، کارآفرینی را "بخش اجتتاب ناپذیر" رشد اقتصادی و رفاه در ایالات متحده خوانده است. با وجود بیش از 16 میلیون تن که در شرکت های دارای کمتر از 10 کارمند مشغول به کار هستند، می توان گفت که ایالات متحده به دست واحدهای تجاری کوچک می چرخد.

اما ایالات متحده تنها کشوری نیست که اهمیت اقتصادی کارآفرینی را درک می کند. چین، هند، و سایر کشور ها نیز بر اهمیت واحد های تجاری کوچک تأکید می گذارند و از نتیجۀ آن بهره مند می شوند.

در ایالات متحده، موفق ترین کارآفرینان، متفاوت هستند. بنیانگذار شرکت گوگل، یکی از پرقدرت ترین شرکت های فناوری آمریکا، یک مغز متفکر و مهاجر روس است که زیاد هم به توجه رسانه ها اهمیت نمی داد. او موفق به کسب درجۀ دکترا در علوم کامپیوتر از یکی از بهترین دانشگاه ها گردید و دربارۀ چگونگی تأثیر فرمول های ریاضی بر نتایج موتور های جستجو مطالعه کرده بود. اوراکل، یکی دیگر از شرکت های قدرتمند فناوری، توسط فردی تأسیس شد که او را از کالج بیرون کرده بودند، و برای گسترش شرکت خود از استراتژی فروش بالا استفاده کرد. او اکنون یکی از چهره های سرشناس در میان رسانه هاست. همۀ کارآفرینان موفق آمریکایی ظاهر و رفتارشان شبیه دونالد ترامپ، سلطان معاملات املاک نیست؛ در واقع، تعداد کمی به او شباهت دارند. در عوض، صاحبان مشاغل موفق، خود راه صحیح را برای خود می یابند.

چه خوبه اگه این رو یادبگیریم که راحت فکر کنیم و آروزوهامون را شدنی دنبال کنیم درست مثل بن کاسنوچا 




۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

یکی از تعجب برانگیز ترین گرایش های تحصیلات عالی در آمریکا در سال های اخیر، گسترش دوره های کارآفرینی بوده است



دانشجویان دانشگاه، کارآفرینی را فرا می گیرند
تحولات فرهنگی در دانشگاه های آمریکا در راه است
یکی از تعجب برانگیز ترین گرایش های تحصیلات عالی در آمریکا در سال های اخیر، گسترش دوره های کارآفرینی بوده است

به گفتۀ بنیاد ادوین ماریون کوفمن در کانزاس سیتی، میسوری، امروز، بیش از 5000 دورۀ کارآفرینی در دانشگاه ها ارائه می شود و این مسئله در مقایسه با 250 دورۀ مشابه در سال 1985 حاکی از افزایش چشمگیری است. جودیت کن، معاون این بنیاد اظهار داشت، اکثریت قریب به اتفاق نسل آیندۀ کارآفرینان، فارغ التحصیلان دانشگاه ها و رشته های بازرگانی نیستند، بلکه در رشته هایی مانند مهندسی، زیست شناسی، علوم رایانه ای، تاریخ، پرستاری، هنر، و از همۀ دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند. دانشکدۀ اوبرلین در اوهایو، دانشکدۀ کوچک ومعتبری در علوم مقدماتی که دارای 2800 تن دانشجو است، دومین سال تأسیس پروژۀ خلاقیت و مدیریت خود را سپری می کند که برنامه ای است برای آموزش کارآفرینی و توسعه، که به گفتۀ آندرئا کالین، یکی از مدیران کنسرواتوار موسیقی اوبرلین، با استفاده از کمک هزینۀ بنیادکوفمن و بنیاد برتون دی. مورگان از هادسون، اوهایو ایجاد شده است. این برنامه شامل شرکت وحضور متخصصانی از دنیای تجارت و بازرگانی است. کالین می گوید، ما قسمت اعظم این کمک هزینه را برای ایجاد فرصت در اختیار دانشجویان قرار داده ایم تا کمکی در پیشبرد پروژه های کارآفرینی آنان باشد. نیک وینتر، با همکلاسی هایش جورج سینز و اسکات اریکسون، امسال 30.000 دلار از سوی اوبرلین برای پیشبرد برنامۀ رایانه ای خود جهت آموزش نوشتن زبان چینی دریافت کردند. این برنامه، درستی و دقت حروف زبان چینی را که کاربران بر روی صفحۀ رایانه با استفاده از ماوس یا قلم دیجیتالی می کشند، منعکس می کند. وینتر که برای یادگیری زبان، یک نیمسال تحصیلی را در چین گذرانده است، می گوید اساسا فکر اولیۀ [این برنامه] در ساعت 3 صبح در پکن به ذهنم رسید، آن هم وقتی دیدم دوستم بازی "کامبت نینجا" را روی دستگاه DS نینتندوی دستی خود انجام می دهد. وینتر از مشاهدۀ این عملیات دقیق بر روی یک دستگاه بازی رایانه ای تحت تأثیر قرار گرفته بود و وقتی به اوبرلین بازگشت، از هم اتاقی هایش، سینز و اریکسون دعوت کرد که در طراحی برنامه ای با استفاده از همین شیوه برای آموزش حروف ظریف و پیچیدۀ زبان چینی، با او همکاری کنند. وینتر گفت، وقتی به اوبرلین بازگشتم، خواب کارآفرینی، برنامه نویسی، یا زبان چینی را هم نمی دیدم. اوبرلین این شور را در من ایجاد کرد، و برنامۀ کارآفرینی ... جرقۀ اولیه بود. این جرقۀ اولیه برای آلیا کیت هم به وقوع پیوست، او بعد از یک سال فراگرفتن زبان و فرهنگ در مراکش، درخواست کمک هزینه ای برای تأسیس یک شرکت بازرگانی وارداتی به نام کانتا را کرده بود. کیت از تعاونی های زنان که توسط سپاه صلح در مراکش ایجاد شده بود، دیدن کرد و می خواست بازاری در آمریکا برای کار های دستی نساجی آن ها ایجاد کند. او درصدی از فروش خود را به خیریه هایی می دهد که به زنان و جوامع روستایی مراکش خدمت می کنند. به نظر می رسد کیت یار غاری هم به نام الی کارول در دانشگاه ویک فارست در کارولینای شمالی دارد که آن هم یکی دیگر از مؤسسه های آموزشی برخوردار از کمک هزینه های کوفمن است. کارول در سال 2006، در سفری به آفریقا مقداری زینت آلات مهره ای دست ساز خرید که کار زنان کنیایی بود، و وقتی برگشت، شروع به ساختن گوشواره، گردنبند و زیور آلات دیگر کرد که بنیان کار جواهر سازی او، آدیا را تشکیل داد. او ساخته های خود را در یک مغازۀ زیور آلات فروشی در شهر محل تولدش، نشویل، تنسی، به فروش می رساند، و همین طور در نمایشگاه های مختلف در سایر شهر ها و دانشگاه ها. کارول بخشی از سود خود را صرف حمایت از بنیادی می کند که حامی مراقبت های بهداشتی، آموزش، و توسعۀ اقتصادی در کنیاست. در اوایل سال 2008، کارول موفق به دریافت بورسی برای سال پنجم تحصیلات خود و گسترش آدیا شد. او درس هایی در زمینۀ طراحی زیورآلات و ساخت آن و نیز تجارت - مانند آغاز شرکت، رفتار خریدار، و تبلیغ برای کار - گرفته است . در عین حال، مشغول کار با زنان روستایی کنیا است که برای آدیا زیورآلات می سازند و بعد نیز قصد دارد به ساخت جواهرات بپردازد. او اخیرا ً ملکی هم در آن جا خریداری کرده تا به عنوان محل کار از آن استفاده کند. اریک اف. فریزر، سخنگوی ویک فارست گفت، برنامۀ کارآفرینی ویک فارست براساس شعاراین دانشگاه، به خاطر نیکی به انسان ها به وجود آمده است. او گفت 200 تن از 4300 دانشجوی دورۀ کارشناسی ویک فارست در سال گذشته در یک درس یا بیشتر از یک درس کارآفرینی ثبت نام کرده بودند و دهها شرکت موفق دانشجویان اعلام موجودیت کرده است. او گفت، یکی از خدمات موفق دانشگاهی ویک واش نام دارد که در برابر 200 دلار در هر نیمسال، هر دو هفته یک بار لباس های کثیف دانشجویان را جمع آوری می کند و بعد آن ها را تمیز و تا کرده به آنان برمی گرداند. سه تن از دانشجویان سال سوم، جولی ماسگیو، النور اسمیت، و اسکات گریبر- هنگامی که در کلاس برای ایجاد یک شرکت با 40 دلار سرمایۀ اولیه به چالش خوانده شدند، این کار را راه اندازی کردند. این سه نفر، جمع آوری و تحویل لباس ها را خود به عهده دارند و کار شستن آن ها با یک لباسشویی تجاری است. یکی از شرکت های کارآفرینی دانشگاهی، اتحادیۀ اعتباری فدرال استادان و دانشجویان دانشگاه جورج تاون در واشنگتن است، که امسال، بیست و پنجمین سال تأسیس خود را جشن گرفت. این بزرگترین مؤسسۀ اعتباری در ایالات متحده است که به دست دانشجویان اداره می شود، و دارایی آن به 10 میلیون دلار می رسد که 1100 دانشجو و استاد در آن حساب دارند. بیش از 130 دانشجوی کارآموز در این مؤسسه مشغول به کار هستند. در تارنمای این اتحادیۀ اعتباری آمده، عرضۀ خدمات مالی ما با بزرگترین شرکت های بانکی رقابت می کند: عملیات رایگان بانکی برای حساب های جاری و پس انداز، کارت های اعتباری، امتیازات عملیات بانکی و وام اینترنتی، شامل وام مسکن. دانشگاه ایالتی آریزونا (ASU) در تمپی، آریزونا – یکی از بزرگترین دانشگاه های دولتی کشور با بیش از 65.000 دانشجو – دروس کارآفرینی را در 116 رشتۀ مختلف ارائه می دهد. به گفتۀ مارگرت برچ، یکی از مدیران طرح کارآفرینی، این دانشگاه از شرکت های کارآفرینی دانشجویان از طریق تأمین سرمایۀ راه اندازی، تأمین محل کار و کارآموزی، حمایت به عمل می آورد. یکی از این شرکت ها، ای میوزیک اینستراکشن نام دارد که از طریق اینترنت، درس های خصوصی موسیقی به صورت زنده ارائه می دهد. دانشجویان برای تعامل با مربیان موسیقی به دوربین اینترنتی و نرم افزار خاص کنفرانس ویدئویی نیاز دارند. کار دیگری که دانشجویان این دانشگاه آغاز کرده اند، هر چند رویکرد مناسب و به موقعی به مسئلۀ ایاب و ذهاب دارد، اما در حال حاضر فعال نیست. تاکسی سرویس سبز فعالیت خود را متوقف کرده و در جستجوی افرادی برای سرمایه
گذاری است.                                                                                                                                                 این یکی از آموزنده ترین تجربیات است



اردوگاه های کارآفرینی در آمریکا

اردوگاه های کارآفرینان راه را برای سرمایه گذاری های جدید باز می کنند
پس از تحصیلات رسمی ، علاقه مندان به تجارت ، فشردگی و جدیت اردوگاه های کارآفرینان را دوست دارند

نسل جدیدی از کار آفرینان که دوران مدرسه را گذرانده اند به اردوگاه ها روی می آورند تا یاد بگیرند چگونه یک کسب و کار را راه بیاندازند ، پول اولیه برای سرمایه گذاری بیابند و به شرکت هایشان کمک کنند تا رونق پیدا کنند. این برنامه ها، نام خود را از اردوگاه های تعلیمات نظامی که مهارت های مبارزه را به سربازان تعلیم می دهند، می گیرند . ولی این اردوگاه ها فشاری به بدن افراد وارد نمی کنند. در عوض آنها مهارت های ذهنی لازم برای کمک به موفقیت کسب و کارهای جدید را فراهم می آورند. جک دربی موسس " دربی منیجمنت ال ال سی در بوستون " که 3 سال است اردوگاه های کارآفرینان رابرگزار می کند گفت:" ما این عنوان را از مفهوم تعلیمات نظامی که بر روی نظم، حسابدهی، کار گروهی و بهبود دائمی مهارت های فردی تمرکز می کند، گرفته ایم. همه این مهارت ها نیازهای لازم برای مدیریت موفقیت آمیزفروش هستند." اردوگاه های کارآفرینان در بخش های بسیاری از ایالات متحده برگزار می شوند. آنها به طور میانگین 5/2 روز مشاوره عرضه می کنند که کمتر از 1000 دلار برای هر نفر هزینه برمی دارد. جلسات توسط کارآفرینان موفق تدریس می شوند و برای این طراحی شده اند که به مشتاقان تجارت، توسعه اهداف استراتژیک و تداوم بخشیدن به یک شرکت را در طول زمان یاد بدهند. کارآفرینان بالقوه با افراد دیگری که در کار تجارت موفق شده اند ، آشنا میشوند و به تمرینات ذهنی متنوعی می پردازند که به آنها کمک می کند ایده هایشان را گسترش دهند و تبدیل به طرح های تجاری منطقی بکنند ، بدون اینکه در یک کلاس درس بنشینند و به صفحه مانیتور کامپیوترچشم بدوزند یا درباره نحوه راه اندازی یک شرکت کتاب بخوانند. اکثر شرکت کنندگان هنوز شرکت های خود را کاملاً راه اندازی نکرده اند. اسکات السون که SPARK شرکتی غیرانتفاعی در شهر آن آربور میشیگان را اداره می کند که سالانه دو اردوگاه کارآفرینی در سال برگزار می کند گفت:" بعضی از آنها هنوز در مراحل اولیه کار هستند." او گفت: بعضی از شرکت کنندگان کسب و کاری را که فعال است شروع کرده اند ولی نیاز به کمک دارند تا دریابند چگونه باید آن را بهتر اداره کرد. شرکت کنندگان یاد می گیرند که سرمایه اولیه را چگونه بیایند و کسب و کار خود را چگونه رونق دهند . هر دانشجو با یک مشاور کار می کند که درباره چکیده کارتجاری دانشجوی خود انتقاد می کند یا آن را کاملاً تغییر می دهد. تادسولیوان از اهالی آن آربورهنگامی که شرکتش Spiritshop.com : تارنمایی برای تی شرت هایی را که می تواند سفارشی طراحی شود ، راه اندازی می کرد ، در یکی از کارگاه های السون شرکت کرد. در شرکت او حداقل سفارش وجود ندارد: هر کسی می تواند 1 عدد تی شرت طراحی کند. کسب و کار او رونق یافته است و فروش آن به سالانه 3 میلیون دلار رسیده است. سولیوان گفت: " در کلاسی شروع به کار می کنی که به تو کمک می کند یک طرح تجاری بنویسی. طرح را به کلاس های دیگر می برید. در طول مسیر مربی به تو آموزش می دهد. آنها به تو گامهای 30 ثانیه ای ، یا 3 دقیقه ای یاد می دهند که چگونه چیزی را برای فروش عرضه کنی و چگونه با سرمایه گذاران اولیه حرف بزنی. استيون اس. هاو موسس شرکت Patientkeeper مستقر در بوستون سازنده نرم افزارهایی که به پزشکان ابزارلازم برای سازمان دادن به اطلاعات بیماران را بر روی یک کامپیوتر دستی می دهد، چند سال پیش در " اردوگاه کارآفرینی آمریکا " در هامیلتون مونتانا شرکت کرد. این اردوگاه توسط کارآفرین معروف راب ریان اداره می شود. (ریان بنیانگزارشرکت Ascend Communications است که برای تامین کنندگان اینترنت، سخت افزار درست می کرد. او شرکت خود را در سال 1999 در ازای 24 میلیارد دلار به شرکت ثبت شده Lucent Technologies فروخت. هاو ازنقشه مسیری که اردوگاه کارآفرینی پیش رویش گذاشته بود ، پیروی کرد. شرکت وی از آن هنگام در حال ترقی بوده است . شرکتش 12 درصد بازار بیمارستان های ایالات متحده را از آن خود کرده است و امسال فعالیت های خود را جهانی. هاو گفت: " مخترعان فراوانی هستند که کارآفرین نیستند. صرفاً به خاطر اینکه چیزی را اختراع می کنید بدان معنی نیست که کارآفرین هستید. "اردوگاه های کارآفرینی مخترعان را تبدیل به کارآفرین می کند. بهره بردن از یک مربی می تواند بسیار سودمند باشد." ولی هر کار آفرینی که به یک اردوگاه کار آفرینی مراجعه می کند موفق از آب درنمی آید . گاه اردوگاه کسانی را که ایده هایشان آماده توسعه نیستند منصرف می کند و گاه یک کارآفرین نوپا درمیابد که ایده اش به اندازه کافی خوب نیست. السون گفت: " بعضی ها بوده اند که از اردوگاه بیرون آمده اند و متوجه شده اند که بازار کار مناسب ندارند و ایده هایشان عملی نخواهد شد. دیگران کسب و کارهای خود را راه اندازی کرده اند و به تولید محصول ادامه داده اند. دربی گفت: برنامه او شامل بررسی یک مورد از راه اندازی کلاسیک یک شرکت و مسائل مالی همراه آن، چگونگی تامین مالی منصفانه است و اینکه چگونه باید با سرمایه گذاران آشنا شد. دربی گفت: 40 درصد شرکت کنندگان در اردوگاه کارآفرینی هیچ درآمدی ندارند ولی صاحب ایده های بسیاری، از شرکت های اینترنتی گرفته تا ابزار پزشکی و بازی های جدید، هستند. "اتاق بازرگانی گریترپراویدنس " در رود ایلاند در ابتدای امسال یک اردوگاه کارآفرینی به نام آنترپرنور لانچ پد برگزار کرد. اندریو شیلر مدیر اصلی شرکت ثبت شده Location در وونساکت رودایلاند است. این شرکت تارنمايی ارائه می دهد که به خریداران خانه کمک می کند آنچه را که در یک محله می خواهند بیایند و اطلاعات درمواردی مانند ارزیابی مدارس و میزان جرم و جنایت را بررسی می کنند. شیلر گفت: " اردوگاه کمک کرد شرکت را به پیش برانیم. واقعاً کار را راه انداخت." " ما را به تمرکز بر روی کار واداشت. سمیناری درباره ذکاوت تجاری و انجام کارهای درست برای پیش بردن شرکت ها برگزار شد




توان مديريت و مديريت توان

توان مديريت و مديريت توان


تاريخ: 11/11/1385

زمینه: بخش خصوصی و اصل44

ارائه دهنده: سيدعليرضا طيراني


بر گرفته از ماهنامه تدبیر، در اين مقاله سعي در معرفي وشناخت دو اصطلاح مهجور ودرعين حال پر کاربرددر فرهنگ عاميانه مديريت که تا امروز از کنار آن به سادگي گذشته‌ايم وبه آنها پرداخته نشده است داشته وقصد داريم تعريفي براي آنها ارائه كنيم. هدف از ارائه اين نوشتار در گام نخست تعريف توان فرد در جهت انجام اموري است كه نظارت،سرپرستي ودر نهايت مديريت راطلب مي‌كند ودر گام بعدي مديريت واستفاده از تواني است كه فرد داراست.

توان مديريت – مديريت توان: اين دو اصطلاح در مديريت با دو معناي کاملا متفاوت به‌کا ر مي‌روند ولي درعين حال مکمل يکديگرند، به بيان ديگر توان مديريت شرط لازم براي مديريت توان و مديريت توان شرط کافي براي توان مديريت است. بنابراين دو اصطلاح فوق را مي‌توان به‌صورت يک گزاره دو شرطي در نظر گرفت، به‌طوري که وجود يکي وابسته به ديگري است.

«توان مديريت» عبارت است از توانايي وکارايي مدير به‌منظور هدايت ورهبري يک سازمان ويا رسيدن به يک هدف خاص، با دراختيار داشتن منابع وامکانات موجود .

هرچه اين منابع وامکانات بيشتر وبهتر باشد وراحت‌تر در اختيار مدير قرار گيرد مديرتوان کمتري جهت حصول به نتيجه مطلوب نياز دارد.برعکس باکمبود امکانات ومنابع، مدير مي‌بايست راه دشوارتري را طي نموده وملزم به استفاده از توان بيشتري است. يک مدير توانمند بسته به نوع وظايف وفعاليتهايي که انجام مي‌دهد ويا از او انتظار مي‌رود مي بايست به پرورش خود بپردازد تا بتواند در مواقع لزوم با به‌کار گيري صحيح انباشتهاي خود تصميمي درست وتا حد امکان، دقيق و با در نظر گرفتن شرايط موجود اتخاذ كند، به‌طوري‌که در دراز مدت پاسخگوي نيازهاي سازمان بوده ودر تحقق اهداف آن مثمر باشد.

توان مديريت در افراد مختلف متفاوت است وهمين امر باعث به‌وجود آمدن دو دسته مديران توانمند وضعيف مي‌گردد. در برخورد با چالش ضعف، مدير در گام اول شروع به شناسايي هر چه دقيق تر توانايي هاي خود مي‌كند ودر صورت وجود هرگونه کاستي به پرورش آن مي‌پردازد. اينکه يک مجموعه ياسازمان تا چه حد در رسيدن به اهداف خود موفق است بستگي مستقيم به توان مديران آن دارد. هرچه مدير از توان بيشتري در برخورد بامسائل ومشکلات سازمان برخوردارباشد، آن سازمان موفق تر وهرچه اين توان کمتر باشدسازمان ناموفق‌تر بوده ودر دستيابي به اهداف کوتاه مدت ودراز مدت خود دچار مشکل خواهد شد.

البته توان مديريت به عواملي ازقبيل تفويض اختيار وپشتوانه قدرت نيز بستگي دارد.چرا که بدون اين دو مهم با توجه به کاهش حيطه اختيارات وقدرت تصميم گيري مدير قادر به ارائه راهکارهاي سريع ومطلوب نخواهد بود.يکي ديگر از عوامل مهم وقابل اشاره در توان مدير سلامت روحي وجسمي اوست. هرچه مديراز سلامت بيشتري برخوردار باشد تمرکز ذهني بيشتري براي حل مسائل خواهد داشت ودر فرايند انتخاب نمونه مناسب از ميان نمونه‌هاي از پيش طراحي شده، تصميم گيري واجرا موفق تر است.

«مديريت توان» اصطلاحي است که مي‌توان از آن مفهوم استفاده صحيح وبهينه از توان مدير توسط خود اورا استنباط كرد. به زبان ساده مديريت توان عبارت است ازتقسيم وبه‌كارگيري صحيح تواناييهاي موجود در مدير به‌منظور نيل به برنامه ها واهداف سازمان.بسياري ازسازمانهايي را مي بينيم که باوجودداشتن مديراني توانمند، موفقيت چنداني به دست نمي آورند. اين امر ناشي از عدم درک مدير از تواناييهاي خودوعدم به‌کارگيري صحيح و هدايت به‌موقع آن است. يک مدير زيرک با کمي تفکر وتقسيم تواني که در خود احساس مي‌کند، قادر به جلوگيري از هرز رفتن آن وهدايت آن در جهت رفع امور و نيازهاي کاري ومديريتي خود خواهد بود.توانايي را مي‌توان به دو بخش تقسيم كرد:

-1 توان عمومي

-2توان ويژه يا خاص

توان عمومي: تواني فطري و غريزي است که در همه افراد وجود داردودر بر گيرنده کارهاي عادي و روزمره است. اين توان به نوبه خود سهم مهمي در رسيدن به هدف ايفا مي‌کند وبه‌کارنگرفتن صحيح آن درمواقعي باعث نرسيدن به نتيجه مطلوب ويا به تعويق افتادن آن مي‌شود.

اين امر گاهي اوقات باعث مي‌شود تا مسير حرکت را بيهوده طولاني كنيم ويا به‌طور کل مسير را اشتباه برويم ويا حتي مجبور به حل مسائلي بشويم که اگر راه را درست مي‌رفتيم به حل آنها نياز نداشتيم.

توان ويژه يا خاص: تواني است که مختص به يک فرد است و غالبا باعث تمايز آن در يک مورد ويا مواردي از ديگران مي‌گردد. اين توان کنشي فطري-اکتسابي داردوفرد با شناسايي آن در خود مي‌تواند آن رابه بهترين نحو پرورش دهد.بيشتر ما از اين شكل توان به‌سادگي عبور کرده واصلا آنرا نمي شناسيم.

علت اصلي اين امر عدم باور واعتقاد به خود است.

انسانها به‌دليل راحت طلبي غريزي اکثر مواقع از کنار استعدادها وتواناييهاي خود به‌سادگي ميگذرند وحتي در بسياري از مواقع تا پايان عمر از آن بي بهره اند و اين همان مرز بين افراد موفق با افراد نا موفق وضعيف است.

تکرار جمله «من ميتوانم» همراه با تمرکز وممارست با در نظر گرفتن هدف پيش رو مارا در رسيدن به آن هدف کمک مي‌كند. کوتاه سخن آنکه هرمدير توانمند با شناسايي توان خود وبرنامه ريزي وحرکت در جهت برآوردن نيازهاي مجموعه يا سازمان خويش قادر به کسب موفقيتهاي شاياني خواهد بود.

يکي از رموز موفقيت مديران توانمنددرک و به‌کارگيري صحيح دو عبارت «توان مديريت» و«مديريت توان» است. و همان‌طور که در ابتدا به آن اشاره شد، اين دو، شرط لازم وکافي براي دستيابي به يک مديريت نافذ وپيشرودر راستاي برآوردن اهداف سازماني است.